بابایی گفتی برمیگیردم ...
بیا که من هواتو کردم... عمه مو خیلی خسته کردم ...
چه زود آمدنت دیر می شود بابا ...
چه زود دختر تو پیر می شود بابا .......
اینم یه مداحی قشنگ ...
کارم آه و شب زنده داری / بابا مردم از بیقراری
میخوای جون به لبهام بیاری / با این لب که داری
بابا مگر تو
پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری
انگار دیگه منو دوست نداری
بابا جانم کجایی کجایی
روز و شب برام شام تاره / شب ها میشمارم ستاره
با این چادر پاره پاره / حالم گریه داره
خوندم نمازامو با یاد عاشورا / خانم، خانمم مثل خود زهرا
هرجا که جون به لبهام میومد / اشک خون از تو چشمام میومد
میگفتم کاشکی بابام میومد
بابا مگر تو دختر نداری / سر داری اما پیکر نداری
پس کی سر روی پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری
انگار دیگه منو دوست نداری
اسمت ناله بی صدامه / دست عمه جونم عصامه
صد تا خار تو زخم پاهامه / درد بی دوامه
امشب دل من تنگ بابامه / امشب خرابه کرب و بلامه
خار صحرا هنوز تو پاهامه / زندگیم زحمت عمه هامه
برق سیلی هنوز تو چشامه
بابا جون کی میایی عزیزم
بابا مگر تو دختر نداری / سر داری اما پیکر نداری
پس کی سر روی پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری
انگار دیگه منو دوست نداری